افسوس خانوم

عاشقانه ترین کلمه...تو

افسوس خانوم

عاشقانه ترین کلمه...تو

نبودنت باریست گران

امروز بارش برف و سرمای سوزناک منو دوباره به سوی خاطراتت کشوند . لحظه با هم بودن برام تداعی شد . چه روز برفی قشنگی بود . من در کنار تو و بدون هیچ هراسی از گذشته و آینده . لحظه های با هم بودن پس از مدتها جدایی . برف جلوی دیده ها رو گرفته بود و و ما خرسند از گریز از هر چه نگاه . تنهایی برای مایی که پس از مدتها حالا در کنار هم بودیم چقدر شیرین و فراموش نشدنی بود .

ولی هیچ خوشی دوام نداره . ناگهان دوباره سرمای جدایی منو به اعماق تاریک تنهایی سوق داد . و تو می دونستی که این دفعه بی تو بودن برای من یعنی مرگ . ولی رفتی بی اونکه  حتی به خاطرات قشنگمون یه نیم نگاه بندازی .

نمی دونم چرا من نمی تونم اینطورراحت بذارمت کنار .

خیلی دلتنگتم . بی وفا نگفتی میمیرم اگه سراغم نیایی . نگفتی دلم طاقت شکستن دوباره رو نداره ؟ نگفتی چیکار کنه بعد من ؟ میدونم که نگفتی . آخه برات ارزش ندارم . حداقل به احترام و تقدیس روزهای خوش با هم بودن یه خدافظی می کردی . نمی تونستم که بگیرمت و نذارم بری . اینطوری منم دیگه چشم به راهت نمی موندم .

باشه نازنین . مواظب خودت باش . اگه تو اینطوری خوشی باش ولی بدون که مارا نبودنت باریست گران ...

بر تو چون ساحل آغوش گشودم            

 در دلم بود که دلدار تو باشم

وای بر من که ندانستم از اول                 

روزی آید که دل آزار تو باشم(فروغ  )

 

نظرات 6 + ارسال نظر
شهرام یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:25 ق.ظ http://srm3ven.blogsky.com

قشنگ بود...
موفق باشی

اسی یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:27 ق.ظ http://sms59.blogsky.com

سلام
نمی دونم متن ادبی بود یا داستان زندگی
ولی در عشق شککست خوردن هم حکایتی است دل ازار
یا حق

بهنام یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:31 ق.ظ http://baran3.blogsky.com

سلام افسون خانم
گاهی وقتها رفتن بدون خدا حافظی بهتره.راحتره.
گاهی وقتا مجبوری که بری ودیگه بر نگردی .
به من هم یه سری بزن
روزگارت شیرین
شادیهایت افزون باد

بانمک یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:39 ق.ظ http://www.banamak.blogsky.com

سلام
خسته نباشی افسوس خانوم
حالت چطوره؟
به جرگه وبلاگ نویسان خوش اومدی
امیدوارم که همواره موفق باشی
در ابتدا برو جعبه لینکت را فعال کن و لینک منو بزار تو وبلاگت وببین چی میشه
اسم وبلاگ من میره توی لینک دوستانت
موفق باشی
پیش من هم بیا خوشحال میشوم
ممنون
تا بعد...

شکست عهد من و گفت : هرچه بود گذشت بگریه گفتمش : آری ولی چه زود گذشت
بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید
بهار رفت و تو رفتی و هرچه بود گذشت

امیر یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:49 ق.ظ http://pws.blogsky.com

سلام.
چقدر زیبا به تصویر کشیدی. باورت میشه مو به تنم سیخ شد. منو یاد خواب خودم انداختی که ......
رنگ این دست نوشتت خیلی عجیبه. میدونی بدون اغراق بهت بگم با تمام وجودم لمسش کردم.نذر کردم که همیشه ..... ولی مدتی هست که اون نذر رو فراموش کردم !!!! (ای داد)
بعد از مدتها تکانم دادی.
و انا عبدک الضعیف.......
خوشحال میشم بیشتر با هم آشنا بشیم. راستی من شما رو لینک دادم...
اگه آپدیت کردی خبرم کن... خوشحال میشوم.
یا حق...
موفق و پایدار باشی .....
::..:: خیلی التماس دعا ::..::

نوپا دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:25 ب.ظ http://www.taheri.blogsky.com

سلام خدمت شما
مطالب را عالی بیان می کنید موفق باشید
به من اگه می شه سری بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد