امروز وقتی دفتر خاطراتمو ورق می زدم یه شعری دیدم که فکر کنم از آقای مشیری باشه . حتما بخونینش .
روزگاری یک تبسم یک نگاه
خوشتر از گرمای صد آغوش بود
این زمان بر هر که دل بستم دریغ
آتش آغوش او خاموش بود
خیلی قشنگه نه ؟؟؟
سلام.به نظرم شما هم تازه وبلاگ نویس شدی؟از اشناییتون خوشبختم.این شعر هم قشنگ بود منم گاهی دفتر خاطراتم رو ورق می زنم و...
سلام دوسته گلم من وبلاگم را تقریبان ۶ ماه راه انداختم و هر هفته ۵۰۰ الا ۱۰۰۰ نفر بازدید کننده دارم اگر مایل به تبادل لینک هستی به وبلاگ من سری بزن و نظری هم بده. با تشکر مدیر وبلاگ همه چیز <پویان>
زیبا بودبه واقعمنتظر بعد یها هستمخوش باشی
سلام.به نظرم شما هم تازه وبلاگ نویس شدی؟از اشناییتون خوشبختم.این شعر هم قشنگ بود منم گاهی دفتر خاطراتم رو ورق می زنم و...
سلام دوسته گلم من وبلاگم را تقریبان ۶ ماه راه انداختم و هر هفته ۵۰۰ الا ۱۰۰۰ نفر بازدید کننده دارم اگر مایل به تبادل لینک هستی به وبلاگ من سری بزن و نظری هم بده. با تشکر مدیر وبلاگ همه چیز <پویان>
زیبا بودبه واقع
منتظر بعد یها هستم
خوش باشی